انسان، از نخستین ادوار زندگی اجتماعی، متوجه بازگشت و تکرار برخی از رویدادهای طبیعی، یعنی تکرار فصول شد. نیاز به محاسبه در دوران کشاورزی، یعنی نیاز به دانستن زمان کاشت و برداشت، فصل بندیهـا و تقویمـ دهقانی و زراعی را به وجود آورد
بر تمام قبر های این شهر بوسه بزن شاید به یاد بیاوری کجا مرا جا گذاشتی... من در تنها ترین قبر این شهر خفته ام صدای کلاغها را می شنوی؟ دارند برایم فاتحه می خوانند.....!!
نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:,
درامتداد سکوتم در امتداد غم ودرد
رها شده بودم میان فصلی سرد
دلم گرفته بود وصدایت نوای باران بود
نگاه پر محبت وگرمت چوچشمه ساران بود
درون سینه من
سکوت بود وغم بود وغم بود وسکوت
سکوت چون سم بودو سم بود وسکوت
ودست مهر تو آمد سکوت رفت وتو ماندی
وبا ترانه ی باران چه عاشقانه تو خواندی
…
کنون که تو رفتی دلم چگونه بماند
دلم چگونه بخندد،دلم چگونه بخواند
کنون که تو رفتی سکوت مبهم وتارم
دوباره کرده اسیرم دوباره برده قرارم
…
برو ای صمیمی
برو که دعایم حواله راهت
برو تا به فردا
برو که خدایم همیشه پناهت