ღ♥ღسکــــــوت ســـــــردღ

عید نوروز چگونه شکل گرفت

 

عید نوروز چگونه شکل گرفت

 

انسان‏، از نخستین ادوار زندگی اجتماعی، متوجه بازگشت و تکرار برخی از رویدادهای طبیعی، یعنی تکرار فصول شد. نیاز به محاسبه در دوران کشاورزی، یعنی نیاز به دانستن زمان کاشت و برداشت، فصل بندی‌هـا و تقویمـ دهقانی و زراعی را به وجود آورد

 

چند روزه).
ادامه مطلب
نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

مادرم میگفت
مادرم میگفت
دوستانت را ببین
همه به جایی رسیده اند
نمیدانست
منتظر نشسته ام
تا به تو برسم




نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

میشود برای من کمی دعا کنید؟
نردبان دلم شکسته است ، میشود برای من کمی دعا کنید؟؟

 
یا ، اگر خدا اجازه می دهد ، کمی به جای من خدا خدا کنید؟

 
راستش دلم مثل یک نماز بین راه ، خسته و شکسته است ،

 
میشود برای بیقراری دلم ، سفارشی به آن رفیق با وفا (خدا) کنید؟







نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دیگری تو را دارد




نداشتن تو یعنی اینکه دیگری تو را دارد,


نمیدانم نداشتن ات سخت است

یا تحمل اینکه دیگری تو را داشته باشد.
 
نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

برگشتی در کار نیست...
بازگشتی در کار نیست
یک بار که بروی
برای همه عمر رفته ای
حتی اگر بر گردی!!




نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

...


حتی عکستم ندارم که بذارم روبروم...

اونقدر نگاش کنم تا بشکنه بغض گلوم...
نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بوسه



بر تمام قبر های این شهر
بوسه بزن
شاید به یاد بیاوری
کجا مرا جا گذاشتی...
من در تنها ترین قبر این شهر خفته ام
صدای کلاغها را می شنوی؟
دارند برایم فاتحه می خوانند.....!!
نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

چقدر این جمله غمگینه
چقدر این جمله غمگینه

" تمومه قصه بازی بود "

تمومه عشق تو چشماش

بفهمی صحنه سازی بود....



نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

سیـــــ ـــــگــــــار داریـــد؟؟؟



سیـــــ ـــــــ ـــــگــــــار داریـــد؟؟؟


میخـــواهـــم خـــاطـــره دود کـــنـــمــ ــــ ....!!!!
نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بهانه
 
نــه هــوا ابـریـسـت،

 
نـه بـارانـی مـی بـارد.

 
پـس بـهـانـه ی دلـم بـرای ایـن هـمـه سـنگیـنـی چـیـسـت...!

 


نویسنده: هستی تابناک ׀ تاریخ: چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد

درباره وبلاگ

درامتداد سکوتم در امتداد غم ودرد رها شده بودم میان فصلی سرد دلم گرفته بود وصدایت نوای باران بود نگاه پر محبت وگرمت چوچشمه ساران بود درون سینه من سکوت بود وغم بود وغم بود وسکوت سکوت چون سم بودو سم بود وسکوت ودست مهر تو آمد سکوت رفت وتو ماندی وبا ترانه ی باران چه عاشقانه تو خواندی … کنون که تو رفتی دلم چگونه بماند دلم چگونه بخندد،دلم چگونه بخواند کنون که تو رفتی سکوت مبهم وتارم دوباره کرده اسیرم دوباره برده قرارم … برو ای صمیمی برو که دعایم حواله راهت برو تا به فردا برو که خدایم همیشه پناهت


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , d0rd00ne.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM